شهاب الدین مرجانیشهاب الدین مرجانی، از علما و متفکران برجسته تاتارستان در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی/ نوزدهم میلادی بود. ۱ - معرفی اجمالیوی در ۱۸۱۸ در تاتارستانبه دنیا آمد. تحصیلات علوم دینی را در همان تاتارستان ـ و احتمالاً حوزه «اوفا» یا «اورنبورگ» گذراند. در آن زمان مدارس مذهبی تاتار چنان اشتهاری داشتند که بسیاری آنها را برتر از حوزههای سمرقند و بخارا میشمردند. یکی از دلایل عمده پیشرفت علمیو دینی تاتارها، برخورداری آنان از سطح بالای تعلیم و تربیت بود. برای همه آنها معلم و مدرسه (هم به زبان مادری و هم به زبان روسی) فراهم بود و علاوه بر آن از پیشرفت اقتصادی و رفاه اجتماعی بسیار برتری نسبت به سایر اقوام مسلمان ساکن روسیه و حتی کشورهای اسلامیبرخوردار بودند. از سوی دیگر به سبب ارتباط وسیع اقتصادی تاتارها با روسها، آنان بیش از سایر اقوام در معرض فرهنگ روسی که نمادی از فرهنگ و تمدن جدید اروپایی بود، قرار داشتند. با وجود این آنها بیش از سایر اقوام به مبانی و شعایر اسلامیخود پای بند بودند. ۲ - اندیشههای سیاسی مرجانینهضت اصلاح طلبی مسلمانان روسیه در اواسط قرن نوزدهم میلادی، با تلاش علمای تاتار منطقه ولگای وسطی از جمله شهاب الدین مرجانی، برای رهایی از قیود سنت گرایی محافظه کارانهای که بر حیات معنوی مسلمانها چیره شده بود آغاز شد که به «رنسانس تاتار» معروف گردید. نخستین فرد از این علما ابونصر کورسوی بود و پس از وی چند از علمای اصلاحگر تاتار کار او را دنبال کردند و نهضتی پدید آوردند که به «نهضت جدیدیها» یا «جدیدیسم»مشهور شد و از مرزهای تاتارستان نیز فراتر رفت و به تدریج همه جوامع مسلمان روسیه را فراگرفت. شهاب الدین مرجانی، بزرگترین و موفقترین عالم تاتار، نقش مهمیدر هویت بخشیدن به قوم تاتار داشت، او قازانها را قانع ساخت که از تاتار نامیدن خود شرمسار نباشند. همچنین عمر خود را در مبارزه برای رهایی علمای اسلام و مسلمانان از جزم اندیشی، کلام سنتی و اثبات این نکته صرف کرد که دین نیز میتواند همانند دوران طلایی اسلام، با پیشرفت و علوم جدید همگام باشد. وی اطاعت کورکورانه از مراجع سنتی (تقلید) را محکوم دانست و خواستار گشایش باب «اجتهاد» گردید؛ بدین معنی که هر یک از مسلمانان از طریق بررسی قرآن و احادیث، خود پاسخ مسائل دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش را بیابند. مرجانی نیز همانند اسلاف وهابی خود و پیش از سلفیان معاصر بر این باور بود که فلاح و رستگاری جهان اسلام در رجعت به خلوص اولیه اسلام نهفته است ولی او بر خلاف وهابیها که معتقد بودند اسلام میتواند صرفاً با عقب بردن عقربه زمان، توان فرهنگی و سیاسی از دست رفته را بازیابد، به نوعی اقتباس مشروط و آگاهانه از غرب، با حفظ تمامیت معتقدات اسلامی، باور داشت. او تأثیر عمیقی بر اسلام روسیه گذاشت و رهگشای اصلاحات جدید پرتوانی گشت که تا آن زمان از بیم اتهام ارتداد مکتوم مانده بود. وی در ۱۸۸۹ درگذشت. [۱]
آسیای میانه: مجموعه مقالات تاریخی، ص ۷۳-۷۴.
[۲]
آکینر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ص۸۱.
[۳]
ایراماروین لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، قرون نوزدهم و بیستم، ص۲۹۹.
[۴]
موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، دانشنامه جهان اسلام، ج۶، ص۲۸.
[۵]
بینگسن، الکساندر، مسلمان شوروی، گذشته، حال و آینده، ص۱۲۲-۱۲۳.
۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «شهاب الدین مرجانی». ردههای این صفحه : تراجم | درگذشتگان سده 14 (قمری) | علمای اهل سنت | علمای تاتارستان | علمای قرن چهاردهم | علمای مجاهد
|